اسنپشات : نامه هایی برای او. شماره یک
شب بود. قدم اخر رو از لبه پله اتوبوس برداشتم. مثل فیلمای
شب بود. قدم اخر رو از لبه پله اتوبوس برداشتم. مثل فیلمای
حدود یک سال پیش، توی اوج دوران کرونا، صبح خلاق اصفهان تصمیم
عصر دوشنبه، گوشه ی آبی سفید گرم کار بودم که گفتن امروز
این بود داستان اولین نوشته من!
خوشحالم که اولین مطلب رو بعد از مدتها دوری از فضای جذاب بلاگ بلاگری دوباره نوشتم. نوشتم از اولین روز های وبلاگ نویسی و کمی خاطره مرور کردیم. 🙂
از وبلاگ جالب ترین ها تا آشنایی با وردپرس!
این بار میریم که با هم کلی راه راه نرفته بریم! پس منتظر باشید …!